Web Analytics Made Easy - Statcounter

یکی از متداول‌ترین روش‌ها برای تصمیم گیری در مورد توازن و تعادل یک فیلم بر اساس تصویر جنسیتی آن تست بشدل (Bechdel Test) است. این تست که به افتخار هنرمند کمیکی به نام آلیسون بشدل که آن را خلق کرد نامگذاری شده، سه دسته بندی ساده را در خود دارد که به شکلی غیرمنتظره تنها تعداد معدودی از فیلم‌ها در آن سربلند بیرون می‌آیند: فیلم متوازن از لحاظ جنسیتی باید (۱) دستکم دو شخصیت زن داشته باشد که (۲) با هم صحبت می‌کنند، آن هم (۳) در مورد موضوعی و در کنار یک مرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این تست یک تست بی نقص نیست، اما موثر بوده و معیار خوبی برای این است که فهمید سینما در کلیت آن چه رویکردی نسبت به شخصیت‌های زن دارد و در سال ۲۰۱۶ بود که بیش از نیمی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال توانستند از این تست سربلند بیرون بیایند.

اما برخی از فیلم‌ها حتی به رد کردن این تست نزدیک نیز نمی‌شوند و هیچ شخصیت زنی در آن‌ها وجود ندارد. این اتفاق معمولاً در فیلم‌های جنگی تاریخی یا با فضایی در مناطق دوردست رخ می‌دهد، فضا‌هایی که تنها مردان در طول تاریخ در آن‌ها حضور داشته اند، اما برخی فیمل‌ها به شدت در این زمینه برجسته و انگشت نما هستند. دیشب در مطلبی شما را با ۱۰ فیلمی آشنا کردیم که هیچ شخصیت مردی در آن‌ها یافت نمی‌شد و در اینجا قصد داریم فیلم‌هایی با شرایطی برعکس را به شما معرفی کنیم. برای اینکه فیلمی بتواند در این فهرست قرار گیرد، هر فیلم باید هیچ شخصیت زنی که نام داشته یا صحبت کند، در خود نداشته باشد، و بدین ترتیب سیاهی لشکر‌ها یا توهمات جزو شخصیت‌های زن محسوب نشده اند. این شما و این ۱۵ فیلمی که هیچ شخصیت زنی در آن‌ها دیده نمی‌شود.

۱۵- The Thing

فیلم The Thing ساخته جان کارپنتر یک فیلم ترسناک شاهکار و استادانه است که ترس از موجودات فرازمینی خطرناک را با پارانویایی بی حد و حصر ترکیب می‌کند، وقتی یک موجود فرازمینی با قدرت تغییر چهره و نفوذ به بدن انسان، راه خود را به یک ایستگاه تحقیقاتی در قطب جنوب باز می‌کند. غیر از هیولای مونث (ظاهراً گونه‌ای فرازمینی است که از طریق اختصاص سلولی تولید مثل می‌کند)، هیچ شخصیت مونث دیگری در این فیلم نیست، و تمام کسانی که در این ایستگاه تحقیقاتی حضور دارند مرد هستند. به دلیل فضای دوردست داستان، این موضوع کاملاً منطقی به نظر می‌رسد، اما هنوز هم یک انتخاب هنری است. رمان کوتاهی که فیلم بر اساس آن ساخته شده و Who Goes There? نام دارد نیز یک ایستگاه تحقیقاتی تمام مردانه در قطب جنوب را نشان می‌دهد، اما اولین اقتباس سینمایی از این داستان که The Thing From Another World نام داشت و توسط هاوارد هاکس ساخته شد، یک شخصیت زن را در نقش شخصیت اصلی خود دارد، جایی که مارگارت شریدان نقش منشی را بازی می‌کند که به دانشمندان کمک می‌کند تا هیولای داستان را از بین ببرند.

پیش درآمد/بازسازی این فیلم در سال ۲۰۱۱ نیز تلاش داشت با قرار دادن ماری الیزابت وینستید در نقش شخصیت اصلی داستان با این عدم توازن جنسیتی مقابله کند. اما به نظر نمی‌رسد که انتخاب شخصیت یک زن برای حضور در چنین فضای خشن و دوردستی چندان منطقی بوده و به همین خاطر هیچ یک از این دو فیلم به اندازه فیلم کارپنتر مورد توجه قرار نگرفته و به کیفیت آن دست نیافتند.

۱۴- The Great Escape

فیلم The Great Escape در مورد اسرای جنگی متفقین در جنگ جهانی اول به رهبری استیو مک کویین مملو از لحظات ماندگار است و بازی‌های خیره کننده بازیگرانش نیز باعث شده که یکی از بهترین فیلم‌های سینمای دهه ۱۹۶۰ بریتانیا باشد که هنوز هم از تلویزیون بازپخش می‌شود. البته علیرغم پیچ و تاب‌های متعددش، هیچ شخصیت زن قابل توجهی در داستان وجود ندارد. جایی که فیلم بیش از هر زمان دیگری به یک شخصیت زن نزدیک می‌شود زمانی است که سربازان به سمت بیرون اردوگاه تونل زده و خود را در یک منطقه مسکونی آلمانی می‌یابند و آنجا در برخی سکانس‌ها شاهد حضور چند زن سیاهی لشکر هستند بدون اینکه حتی چند ثانیه‌ای در کادر باشند، چه برسد به اینکه دیالوگ داشته باشند. اما اینکه این فیلم حتی در نقش‌های فرعی نیز هیچ شخصیت زنی ندارد به فیلم صدمه نمی‌زند، با توجه به این که داستان به طور کامل روی تلاش سربازان اسیر شده بریتانیایی برای فرار از زندان آلمانی‌ها تمرکز دارد.

۱۳- First Blood

با توجه به محبوبیت این فیلم و شهرتی که برای سیلوستر استالونه به عنوان یک قهرمان عضلانی فیلم‌های اکشن به بار آورد، خیلی راحت نداشتن شخصیت زن در داستان فراموش شد، اما فیلم Rambo در ابتدا یک سری فیلم مملو از آدرنالین پرهیجان در مورد مردی شیفته اسلحه نبود. حتی فیلم First Blood نام شخصیت رمبو را در عنوان خود نداشت. فیلم اول مجموعه رمبو بسیار متفاوت از دیگر فیلم‌های دیگر این فرانچایز بود و بیشتر به اثرات جنگ روی زندگی یک کهنه سرباز می‌پرداخت. اگر چه First Blood یک فیلم جنگی سرراست و معمولی نیست، از طریق فشار روانی پساآسیبی که در شخصیت رمبو دیده می‌شود، بسیار به کلیشه‌هایی وابسته است که در فیلم‌های جنگی می‌بینیم و به همین خاطر هیچ شخصیت مونثی ندارد، نه در گذشته شخصیت رمبو و نه در اتفاقات زمان حال داستان.

نبود یک شخصیت زن در زندگی جان رمبو از بعضی جهات به فیلم نیز کمک کرده و تمرکز را صرفاً روی اثرات جنگ بر روح و روان شخصیت اصلی نگه داشته و به همین خاطر از هیچ شخصیت زنی در داستان استفاده نشده است. البته مشخص نیست که چنین تصمیمی عمدی بوده یا خیر. بقیه فیلم‌های رمبو، اما دارای شخصیت‌های زن بوده و با هر قسمت جدید، شخصیت‌های زن جایگاه موثرتری در داستان داشتند که به تمایل گسترده به تنوع جنسیتی در فیلم‌ها اشاره دارد.

۱۲- My Dinner with Andre

دو نفر دارند با هم صحبت می‌کنند. این همه اتفاقی است که در فیلم My Dinner with Andre رخ می‌دهد، جایی که والاس شان و آندره گرگوری نسخه‌های جهان دیگریِ خودشان را بازی می‌کنند که وارد یک گفتگوی پرپیچ و خم می‌شوند که نشان از ایدئولوژی‌های متفاوتشان دارد. وقتی داستان فیلم در مورد گفتگوی دو مرد است، فارغ از جنسیت، فضای کمی برای شخصیت دیگری باقی می‌ماند و تنها گارسن است که می‌تواند از دور شاهد این گفتگو باشد. قطعاً می‌شود گفتگوی مشابهی بین دو شخصیت زن وجود داشته باشد، اما به دلیل تمرکز روی بازیگران، چنین فضای خالی از زنی کاملاً عمدی و آگاهانه است. در شرایطی که این دو در یک رستوران مشغول غذا خوردن هستند، شاهد حضور شخصیت‌های زن به صورت گذرا و در قالب سیاهی لشکر هستیم، اما هیچ کدام از آن‌ها فرصتی جز یک نگاه کوتاه و از روی کنجکاوی پیدا نمی‌کنند. جایی که بیش از هر زمان دیگری داستان به معرفی یک شخصیت زن نزدیک می‌شود، زمانی است که به طور مکرر از شخصیت دبی به عنوان نامزد والی یاد می‌شود، اما هرگز تصویری از او دیده نمی‌شود.

۱۱- ۱۲ Angry Men

فیلم ۱۲ Angry Men یکی از بهترین نمونه‌ها برای ساخت یک فیلم کلاسیک بی نقص با ساده‌ترین ترکیبات است، شاهکار سیدنی لومت که کاملاً در داخل یک اتاق رخ داده و تنها بازیگران آن ۱۲ مرد با درجات مختلف نفرت نسبت به شخصیت متهم داستان هستند. آن‌ها عضو هیئت منصفه دادگاه یک پرونده قتل هستند و دیدگاه متفاوت اجتماعی شان به داستانی با تنش فراوان منجر می‌شود، در شرایطی که بر سر آزاد کردن یا به اعدام محکوم کردن متهم با هم جدل می‌کنند. در بحث دیالوگ، بسیار به زنان پرداخته می‌شود و برای پرونده‌ای که مورد بررسی است، بسیار اهمیت دارند، اما خود هیئت منصفه همگی مرد هستند. شاید شبیه یک کلیشه قدیمی شده به نظر برسد، اما در نیویورک که داستان فیلم در آن روایت می‌شود، زنان از سال ۱۹۳۷ اجازه حضور در هیئت‌های منصفه حضور پیدا کردند، بیست سال پیش از زمان ساخت این فیلم.

۱۰- No Escape

منظورمان در این مورد فیلمی به همین نام با بازی اوون ویلسون و پیرس برازنان در سال ۲۰۱۵ نیست که فیلم چندان باکیفیتی به شمار نمی‌آید. No Escape‌ی که در مورد آن صحبت می‌کنیم یک فیلم با کیفیتی به همان اندازه قابل چشم پوشی در سال ۱۹۹۴ با بازی ری لیوتا و لنس هنریکسن است. داستان این فیلم در آینده‌ای نزدیک روایت می‌شود و شخصیت لیوتا یک تفنگدار ویژه دریایی سابق است که به یک زندان جزیره‌ای فرستاده می‌شود، جایی که بدترین تبهکاران در زندان جزیره دست به شورش زده و کلیت داستان نسخه‌ای خشن‌تر از Escape from New York به شمار می‌آید. اما مقایسه این فیلم با شاهکار کارپنتر چندان به سود فیلم اخیر نیست و بیشتر فرار از لس آنجلس است تا فرار از نیویورک، فیلمی با اکشن‌های نه چندان با کیفیت و طراحی صحنه‌هایی شبیه مکس دیوانه، اما با کیفیت بسیار کمتر.

اما از آنجایی که با یک فیلم در مورد زندان مواجه هستیم، تمام شخصیت‌های فیلم مرد هستند. این موضوع تا حدودی منطقی است، اگر چه با توجه به اینکه در یک دنیای نیمه پادآرمانشهری در آینده هستیم، هیچ محدودیتی برای معرفی شخصیت‌های زندانی زن وجود ندارد و در صورت محقق شدن چنین موضوعی، لایه‌ای جدید از پیچیدگی به داستان افزوده می‌شود و این فیلم را از حال و هوای کلیشه‌ای و فرمولی اش خارج می‌کرد.

۹- All Is Lost

در سال‌های اخیر شاهد بازگشت فیلم‌هایی در مورد «یک مرد» تنها بوده ایم، فیلم‌هایی که در آن‌ها تنها یک بازیگر مرد در تمام طول داستان دیده می‌شود، اگر چه شناخته شده‌ترین و محبوب‌ترین فیلم‌های اخیر در این سبک مانند Buried با بازی رایان رینولدز و Locke با بازی تام هاردی، کاملاً تک شخصیتی نیستند و در هر دو مورد، شخصیت‌های ایزوله داستان تلفنی دارند که با آن با شخصیت‌های متفاوتی تماس می‌گیرند. اما فیلم All is Lost کمی متفاوت است. با بازی رابرت ردفورد، این فیلم داستان ملوانی را روایت می‌کند که در اقیانوس با یک سری اتفاقات ناخوشایند روبرو شده و هیچ بازیگر دیگری در داستان دیده نمی‌شود، نه مرد و نه زن. نزدیک‌ترین شرایط برای معرفی یک شخصیت زمانی است که به صورت خلاصه به زندگی همسر مرد بی نام داستان پرداخته می‌شود، اما همانجا نیز چیز زیادی از یک شخصیت زن به مخاطب نشان داده نمی‌شود. علیرغم اینکه تنها یک شخصیت عمدتاً ساکت دارد، این فیلم به شدت پرتنش است و ردفورد به خوبی و به شکلی تاثیرگذار از هم پاشیدن روحیه خود را به تصویر می‌کشد، حتی زمانی که مشکلاتش را به شکلی هنرمندانه پشت سر می‌گذارد.

۸- The Enemy Below

حتی بیشتر از فیلم‌های جنگی معمول، در فیلمی تاریخی در مورد زیردریایی ها، قابل انتظار است که داستان خالی از شخصیت‌های زن باشند، زیرا این فیلم‌ها به تعداد اندکی از شخصیت‌ها پرداخته و به خاطر لوکیشن پر از انزوای داستان، بخش قابل توجهی از اتفاقات در داخل فضای زیردریایی گذشته و شخصیت‌ها بیرون نمی‌آیند. اما برای ایجاد کنتراست با دیوانگی ناشی از انزوا در داخل کابین و تب آن، فیلم‌ها اغلب از زنان به عنوان یک لنگر احساسی و عاطفی استفاده می‌کنند؛ همان چیزی که در مورد فیلم کلاسیک Das Boot می‌بینیم و چندین شخصیت زن در سکانس‌هایی کوتاه وارد داستان می‌شوند. فیلمی که حتی این کار را انجام نمی‌دهد فیلم The Enemy Below است. داستان این فیلم که تماماً در داخل دو زیردریایی روایت می‌شود، در مورد بازی موش و گربه بین دو کاپیتان زیردریایی‌های آمریکایی و آلماین است که جلوه‌های ویژه و تنش بسیار خارق العاده‌ای دارد. با توجه به فضای داستان، فیلم به خوبی در دریا روایت می‌شود و به دلیل تعاملات فراوان بین خدمه، نیازی به هیچ توضیحی مرتبط با خشکی نیز وجود ندارد.

۷- The Lord of the Flies

فیلم The Lord of the Flies به درستی یکی از بهترین آثار ادبی قرن بیستم به شمار می‌آید، با داستانی ماندگار در مورد گروهی پسربچه دبستانی که بعد از سقوط هواپیمایشان در یک جزیره، سرگردان شده و پس از چند روز انزوا دچار آشوب و درگیری می‌شوند. در حالی که اقتباس‌های سینمایی مختلف هرگز در حد و اندازه نوشته اصلی ویلیام هولدینگ نیستند، اما این فیلم‌ها توانسته اند نسبتاً خوب حال و هوای رمان او را به تصویر بکشند، به ویژه نسخه‌های سینمایی سال ۱۹۶۳ و ۱۹۹۰ که به درستی سقوط این کودکان به حوزه بربریت را به تصویر کشیده اند، اگر چه فیلم ۱۹۶۳ از لحاظ کیفیت و خشونت برتر از فیلم جدیدتر است.

هیچ کدام از فیلم‌ها حتی یک دختربچه نیز در داستان خود ندارند و تمام فیلم را به یک ماجراجویی تماماً مردانه اختصاص می‌دهند. اما هیچ دلیل قطعی وجود ندارد که چرا نمی‌تواند شخصیت‌های زنی نیز در داستان داشت و هیچ دلیل خاصی برای تخلیه کودکان وجود ندارد، زیرا تمام کودکان از مدارس و پیشینه‌های مختلف می‌آیند و هیچ مانعی برای ترکیب جنسیت‌ها دیده نمی‌شود. با این وجود در مورد ایده آل‌های طبقات بالای جامعه یک چیز ذاتاً قدرتمند وجود دارد که تنها در فضا‌های کاملاً پسرانه نمود پیدا می‌کند و به همین خاطر داشتن یک ترکیب جنسیتی می‌توانست تاثیری منفی بر آن چیزی داشته باشد که فیلم سعی در به تصویر کشیدن آن داشت.

۶- Sleuth

فیلم Sleuth با کنار هم قرار دادن دو قدرت بازیگری شناخته شده، لارنس الیویه و مایکل کین، یکی از بهترین تریلر‌های دهه ۱۹۷۰ است. این فیلم داستانی پیچیده در مورد یک نویسنده رمان‌های جنایی و معشوقه همسر خیانتکارش است که با هم دسیسه کرده تا از طریق یک قتل ساختگی و بسیاری توطئه‌های دیگر، زن داستان را وادار به طلاق کنند و به همین خاطر این فیلم حتی امروز نیز بسیار پیچیده و سرگرم کننده است. در حالی که در گفتگو‌های بین این دو مرد از همسر خیانتکار یکی از شخصیت‌ها نام برده می‌شود، اما هرگز در قالب یک شخصیت واضح به تصویر کشیده نمی‌شود. علیرغم اینکه نسخه بازسازی شده این فیلم با بازی کین در نقش اول اولیویه و جود لا در نقش شخصیت زناکار داستان بعد از ۳۵ سال از تولید فیلم اورجینال، در سال ۲۰۰۷ ساخته شد، در این فیلم نیز توجه چندانی به عدم توازن جنسیتی نشد.

۵- Glengarry Glen Ross

Glengarry Glen Ross امروزه بیشتر به خاطر سخنرانی‌های انگیزشی فروش الک بالدوین به یاد آورده می‌شود، واقعیتی کهم خوب و هم بد است. از یک طرف حضور کوتاه او همانند چیزی که در The Departed می‌بینیم بسیار اثرگذار و قابل توجه است، اما از طرف دیگر می‌تواند بر ادامه فیلم سایه بیفکند. این فیلم که در مورد گروهی فروشنده املاک است که سعی دارند قرارداد‌های پرسودی ببندند، به وضوح یک نمایش قدرت بازیگری است، با گروهی از بهترین ستارگان سینمای هالیوود که بهترین نقش آفرینی هایشان را ارائه می‌کنند؛ و البته همه آن‌ها مرد هستند، هم فروشندگان املاک و هم مشتریانی که طعمه این مردان قرار می‌گیرند. همانند فیلم ۱۲ Angry Men، این انتخاب بیشتر عمدی و هنری بوده که به هنجار‌های حرفه‌ای باز می‌گردد تا چیزی دیگر، زیرا در این حوزه، اکثر فروشندگان مرد هستند. اما درست همانند The Lord of the Flies، این فیلم نیز با شخصیت‌های تماماً مرد خود، با تم‌های بزرگ‌تر فیلم هماهنگ می‌شود و یک وزنِ مردانه به هنر فروش می‌بخشد.

۴- Outpost

وقتی پای ژانر فرعی نازی‌های زامبی به میان می‌آید، فیلمی که همه به یاد آن می‌افتند فیلم درجه دوم نروژی Dead Snow است، اما علیرغم تمام هیاهویی که حول این فیلم وجود دارد، این فیلم نروژی اولین فیلمی نبود که به این مفهوم می‌پرداخت. Outpost یک سال زودتر و در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و ایده زامبی‌های نازی را به روشی کاملاً متفاوت ارائه کرد: گروهی از تفنگداران دریایی در دنیای کنونی خود را در مرکز توطئه‌ای از نازی‌ها برای بازگرداندن سربازان دوران جنگ جهانی دوم در قالب مبارزانی شکست ناپذیر و به شدت قوی می‌یابند. Outpost فیلمی با بودجه اندک است و به همین خاطر نباید انتظار فیلمی با جلوه‌های ویژه و تولید بسیار باکیفیتی داشته باشید و نتیجه یک فیلم جمع و جور ۹۰ دقیقه‌ای است که تماماً به کانون داستان می‌پردازد بدون اینکه فضای کافی برای روایت‌های فرعی وجود داشته باشد؛ و این موضوع در مورد شخصیت‌های زن نیز صدق می‌کند. حقیقت این است که به شکلی می‌شد زنان را در فرم‌هایی در داستان جای داد یا برخی شخصیت‌ها را به زن تغییر داد، اما به نظر می‌رسد که نبود شخصیت زن در این داستان بیشتر نتیجه کمبود منابع و تولید با وسعت محدود بوده است تا چیزی دیگر.

۳- Master And Commander: The Far Side of the World

در سال ۲۰۰۳، به نظر می‌رسید که فیلم‌های اکشنی که در دریا رخ می‌دادند آینده سینما هستند. تابستان آن سال شاهد انتشار فیلم Pirates of the Caribbean: The Curse of the Black Pearl بودیم و در فصل جوایز سینمایی نیز اسکار تحت الشعاع Master and Commander: The Far Side of the World قرار گرفت، فیلمی که علیرغم شایستگی هایش تنها دو جایزه اسکار بدست آورد، زیرا رقیب قدرتمندی مانند The Lord of the Rings: The Return of the King را در مقابل خود می‌دید. هر دو فیلم بسیار باکیفیت و بی نقص بودند، اما فیلم دوم به وضوح قوی‌تر از فیلم قبلی بود. فیلم جنگی پیتر ویر در مورد ماجراجویی‌های جک آبری است، یک فرمانده دریایی ساختگی و شخصیت قهرمان سری داستان‌های پاتریک اوبراین؛ و همانطور که تمام اکشن داستان در دریا رخ می‌دهد و فضای داستان سده ۱۸۰۰ است، دورانی که ملوانان زن بسیاری وجود نداشتند، همانطور که انتظار می‌رود شخصیت زنی در داستان وجود ندارد. همانند فیلم‌های جنگی، نداشتن شخصیت زن در این فیلم نیز بیشتر به خاطر اعتبار تاریخی و منطقی بودن داستان بود.

۲- Billy Budd

هرمان ملویل بیشتر به خاطر نوشتن رمان موبی دیک شناخته می‌شود که در سال ۱۹۵۶ در قالب یک فیلم سینمایی با بازی گریگوری پک ساخته شد. اما آن فیلم به این خاطر که چند شخصیت زن در نقش‌های فرعی دارد جایی در این فهرست پیدا نکرد. اما این موضوع در مورد دیگر اقتباس سینمایی دریایی از رمان Billy Budd صدق نمی‌کند. داستان این فیلم تماماً روی کشتی اچ ام اس اونجر روایت می‌شود و در مورد یکی از خدمه‌های این کشتی به ام بیلی باد است، یک ملوان تازه کار که در یک داستان تراژیک، شرایط سختی در تقابل با همتایان باتجربه خود دارد. این فیلم اکنون بیشتر به خاطر معرفی ترنس استامپ شناخته می‌شود، اما علیرغم نقاط ضعفش، در کلیت خود یک درام موثر است. روایت داستان در عمق اقیانوس، به درماندگی شخصیت باد تاکید دارد، اما همانند Master and Commander، چنین فضایی باعث می‌شود که فضای اندکی برای حضور زنان در داستان وجود داشته باشد. به خاطر جوان بودن شخصیت اصلی داستان، حتی یک شخصیت زن در گذشته بیلی نیز وجود ندارد که به نحوی به آن پرداخته شود.

۱- Lawrence of Arabia

فیلم Lawrence of Arabia یک شاهکار حماسی بزرگ است. با طول نزدیک به چهار ساعت و روایتی طولانی در طول جنگ جهانی اول، این فیلم داستان تی‌ای لارنس از دوران خدمت به عنوان یک ستوان تازه کار انگلیسی را تا تبدیل شدن به افسر کهنه کاری روایت می‌کند که قبایل عرب را علیه دشمنی مشترک متحد می‌سازد. این فیلم یک شاهکار فیلمسازی است و دیوید لین ثابت می‌کند که به همان اندازه که در ساخت شخصیت‌های احساسی تبحر دارد در ساخت دکور‌های بزرگ نیز استاد است. همچنین این فیلم برخی از بهترین بازیگران تاریخ سینما را در خود دارد؛ از الک گینس گرفته تا عمر شریف و پیتر اوتول که با این نقش به شهرت رسید.

اما هیچ شخصیت زنی در داستان وجود ندارد. در برخی از سکانس‌های بزرگ فیلم شاهد حضور شخصیت‌های زن در قالب سیاهی لشکر هستیم، اما به هیچ کدام از آن‌ها پرداخته نمی‌شود. برخلاف دیگر فیلم‌های جنگی، لارنس عربستان می‌توانست به سادگی شخصیت‌های زن با دیالوگ را در خود داشته باشد، زیرا تماشاگران معصوم بسیاری در خلال درگیری‌های فیلم وجود دارند و به راحتی می‌شد یک یا چند زن را در لحظات احساسی‌تر و کمتر خشن داستان وارد کرد.

منبع: روزیاتو

منبع: فرارو

کلیدواژه: فیلم های سینمایی قیمت طلا و ارز قیمت موبایل داستان وجود همین خاطر یکی از بهترین بیشتر به خاطر فیلم های جنگی هیچ شخصیت زن روایت می شود دیده نمی شود شخصیت های زن شخصیت زن یک شخصیت زن شخصیت اصلی سیاهی لشکر وجود ندارد فیلم ها مرد هستند The Lord of the فیلم نیز ساخته شد شخصیت ها یک فیلم فیلم The اگر چه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۲۷۸۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۵ معلم از ۵ دهه؛ از پرویز فنی‌زاده تا رضا عطاران 

آفتاب‌‌نیوز :

در دهه پنجاه مهم‌ترین شمایل معلم پرویز فنی‌زاده در «رگبار» بود و در اواخر این دهه فرامرز قریبیان در «جنگ اطهر» نقش معلم انقلابی را ایفا کرد. شاید بتوان گفت تنها در دهه شصت تعداد قابل توجهی کاراکتر معلم به فیلم‌های ایرانی راه پیدا کردند؛ از خسرو شکیبایی در فیلم «رابطه» تا هما روستا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و علی نصیریان در «جاده‌های سرد» و مجید مجیدی در فیلم «شنا در زمستان»، چند نمونه از پرداختن سینمای دهه شصت به شخصیت‌های معلمند. از دهه هفتاد از تعداد فیلم‌هایی که معلم‌ها در آنان نقش محوری ایفا می‌کردند، کاسته شد. آنچه پیش رو دارید مروری است بر ۵معلم به‌یادماندنی سینمای ایران در طول ۵دهه.

دهه پنجاه؛ آقای حکمتی (پرویز فنی‌زاده در فیلم «رگبار»)

به‌یادماندنی‌ترین تصویر معلم در سینمای قبل از انقلاب که معمولا عنایتی به حرفه معلمی نشان نمی‌داد. در فیلم «رگبار» آقای حکمتی معلمی است که به محله‌ای در جنوب شهر آمده است. مدرسه مهم‌ترین و محوری‌ترین لوکیشن فیلم «رگبار» است و فیلمساز تصویری دقیق و پرجزئیات از فضای آموزشی مدارس در ابتدای دهه پنجاه ارائه می‌دهد. اداره‌کردن کلاسی شلوغ با پسربچه‌هایی شیطان مهم‌ترین مشکل آقای حکمتی در نیمه اول فیلم است. فیلم با علاقه‌مندی آقای حکمتی به عاطفه، خواهر یکی از دانش‌آموزان، وارد فضایی عاطفی می‌شود و درنهایت هم با انتقال از مدرسه و ترک محله به پایان می‌رسد. معمولا به انبوه تمثیل‌ها و استعاره‌ها در فیلم «رگبار» اشاره می‌شود و آنچه کمتر به آن توجه شده، تصویر ملموس معلمی است که نمی‌خواهد تن به آنچه هست بدهد. آقای حکمتی یکی از ملموس‌ترین غریبه‌هایی است که نویسنده و کارگردان «رگبار» در طول دوران فعالیت هنری‌اش آفریده است.

دهه۶۰؛ بیژن امکانیان در «دبیرستان»

علی ناصری، معلم زیست‌شناسی در فیلم «دبیرستان» (۱۳۶۶) با ایفای نقش بیژن امکانیان، در دهه‌ای که تعداد زیادی از شخصیت‌های سینمای ایران معلم بودند، به چند دلیل شاخص و به‌یادماندنی است؛ معلمی که خود سابقه اعتیاد داشته و مثل بیشتر معلم‌های سینمای ایران در دهه شصت آرمانگراست و می‌کوشد شاگردانش را از دام اعتیاد بیرون بکشد. فیلم به‌عنوان ملودرامی تلخ، یکی از موفق‌ترین آثار سینمای ایران در دهه شصت است که سال۶۶ سینمارو‌های زیادی را در شهرستان‌ها جذب سینما کرد. شخصیت سمپاتیک معلم و نحوه برخورد و تعاملش با شاگردان و چهره بیژن امکانیان به‌عنوان یکی از بازیگران مهم دهه شصت، تصویری از «دبیرستان» برای سینمارو‌های دهه شصت ساخت که دوست‌داشتنی و تأثیرگذار بود.

رامین پرچمی در «ضیافت» (۱۳۷۴)

رامین پرچمی در فیلم «ضیافت» تنها کسی از رفقای دبیرستانی است که از محله‌اش نمی‌رود و نخستین نفری هم هست که به کافه ماطاووس می‌آید تا به عهدی که سال‌ها پیش با رفقا بسته‌اند وفادار باشد. بین شخصیت‌های فیلم «ضیافت»، رامین پرچمی معلم است؛ معلمی که سطح زندگی‌اش از همه رفقا پایین‌تر است و ازدواج نکرده و راز علاقه‌اش به منیر خواهر عبد (پارسا پیروزفر) را هم مکتوم نگاه داشته است. در فیلمی که فرصت کافی برای پرداختن به همه حاضران در کافه ماطاووس ندارد و از نیمه دوم بیشتر بر علی یزدانی (فریبرز عرب‌نیا) و رامین (بهزاد خداویسی) متمرکز است، شخصیت رامین پرچمی به‌عنوان معلمی شریف بیشتر در یاد‌ها می‌ماند؛ معلمی که پاسدار رفاقت است و گذشته را فراموش نکرده است.

رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» ۱۳۸۹

تصویری طنز آمیز از معلم در فیلمی کمدی که پرفروش و پرتماشاگر از کار درآمد. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» تصویری از معلم در سینمای ایران به نمایش می‌گذارد که مسبوق به سابقه نبود. مدیر یک مدرسه دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است، اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان، شش ماه مرخصی می‌گیرد، مجبور می‌شود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بی‌فایده است و وی مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند، اما ورود این آقای معلم مجرد و بی‌دست‌وپا، و شیطنت دختران دانش‌آموز، و تجرد خانم مدیر جدی و بداخلاق که تا به حال خواستگاری نداشته، باعث ایجاد اتفاقات بسیار خنده داری می‌شود. دختران دانش‌آموز دست به یکی کرده و با کمک پدر یکی از دانش آموزان، اردویی را تدارک می‌بینند تا این دو مجرد میانسال را در روبه‌روی یکدیگر قرار دهند. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» یکی از بامزه‌ترین شخصیت‌های معلم سینمای ایران را ساخته است.

منبع: همشهری آنلاین

دیگر خبرها

  • داستان حذف معافیت مالیاتی باشگاه‌های ورزشی
  • ۵ معلم از ۵ دهه؛ از پرویز فنی‌زاده تا رضا عطاران 
  • رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • ماجرای خانواده رضا عطاران در «بدل» چیست؟ / معرفی چهره‌های جدید
  • ماجرای خانواده رضا عطاران در «بدل» چیست؟/ معرفی چهره‌های جدید
  • شخصیت‌های ماندگار در دنیای انیمیشن‌های نوستالژیک
  • بهترین فیلم های سامورایی قرن بیست و یکم؛ از The Last Ronin تا ۱۳ Assassins (+عکس)
  • هالند به جای پادشاه بربرها در بازی کلش آف کلنز!
  • غول نروژی در دنیای گیم؛ شخصیت ارلینگ هالند به بازی کلش آو کلنز اضافه می‌شود
  • نواخته شدن زنگ سپاس از معلم در کردستان